هل جزا گویان تو را پیدا کنند
جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ق.ظ
"سلام. ممنون از تبریک :) پساپس هم محسوب میشد.
در ضمن آدرس ایمیلتو دات کان زده بودی بجای دات کام!"
نویسنده ی همین چند عبارت حالا اینجا چند صندلی آن طرف تر نشسته و با تسلطی نه چندان میگوید حالا ادامه بدهم؟ و من به خاطرم آمد که ادامه دادن هایش چقدر فرق میکند. میشناسمش. هم او بود که در آغازین سلام ها سال را از او تحویل گرفتم. آری سال را تحویل گرفته بودم و تا مدت ها نمیدانستم که عینکی ست. آن هم عینک گرد طلایی.
نویسنده ی این چند عبارت حالا قرار است بیاید. عطر لوبیاپلو خانه را گرفته. هوا پر از نوید پاییز است. میشناسمش او هم اوست که پلک های طولانی میزند و آب فالوده را سر میکشد.
نویسنده احاطه ام کرده است. هیج نمیدانم اینجا کجاست. کی است. میگویم اینجور وقت ها ترس برم میدارد. نمیدانم...شاید هم او میگوید.
نویسنده ی آن چند عبارت هم اوست که از پایانِ زهرا آغازیذ؛ احسان.
۹۴/۰۷/۰۳